درنگی بر جریانهای شبهعرفانی معاصر
1
جنگ هفتاد و دوملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
هم به حکم سنت های جاری در عالم و هم به تأیید مستندات تاریخی، هرجا که نور حقیقتی جلوه گر بوده، سایه هایی نیز وجود داشته اند؛ که وجود سایه به دلیل وجود مانعی در برابر نور می باشد . . . و این تمام ماجرایی ست که می خواهم برایت بگویم.
بسیار پیش آمده که برای خریدن یک محصول خاص به بازار رفته باشیم و بازار را اما مملو از محصولات مشابه بیابیم. در این صورت ادامهی داستان بسیار واضح است. آنقدربازاررامیگردیم و آن قدر در برابر اصرار و تعارفات و تبلیغات فروشندگانِ چرب زبان مقاومت می کنیم تا جنس اصلی را پیدا کنیم. و آن وقت است که جنس ناب را حتی به بالاترین بهای ممکن خریداری می نماییم. و همه ی ما البته خوب می دانیم که هر جنسی، بهایی درخور دارد.
گرایش به مسائل معنوی و فرامادی، از اصیلترین و انکارناپذیرترین گرایش های فطری آدمی است. چه اینکه انسان حداقل در زیر فشار مشکلاتِ همیشهی روزگار، به دنبال راهی برای رسیدن به آرامش می گردد؛ که هرقدر مشکل بزرگتر باشد، فشار روحی بیشتر است؛ و هرقدر فشار روحی بیشتر باشد، احساس نیاز به «پناهگاهی معنوی» بیشتر خواهد بود. یکی از اموری هم که در جهت رسیدن به این پناهگاه معنوی مورد توجه است، مسائل عرفانی می باشد.
اگرچه دههی اخیر شاهد به وجودآمدن جریان های متنوع و مختلفی با داعیهی معنویت و عرفان بوده است، اما به طور کلی می توان 2 رویکرد را در دسته بندی این جریان ها در نظر گرفت:
1. رویکرد معنوی به دلیل سرخوردگی از نظام های عقلانی و معناستیز عالم مدرن
2. رویکرد معنوی و شبهعرفانی ناشی از تنبلی در واجبات شرعی و فرار از قیود دینی
شرح این قصهی پرغصه کاری است بس دردناک اما نه چندان سخت که در ادامه خواهد آمد.
ادامه مطلب...
1
جنگ هفتاد و دوملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت، ره افسانه زدند
هم به حکم سنت های جاری در عالم و هم به تأیید مستندات تاریخی، هرجا که نور حقیقتی جلوه گر بوده، سایه هایی نیز وجود داشته اند؛ که وجود سایه به دلیل وجود مانعی در برابر نور می باشد . . . و این تمام ماجرایی ست که می خواهم برایت بگویم.
بسیار پیش آمده که برای خریدن یک محصول خاص به بازار رفته باشیم و بازار را اما مملو از محصولات مشابه بیابیم. در این صورت ادامهی داستان بسیار واضح است. آنقدربازاررامیگردیم و آن قدر در برابر اصرار و تعارفات و تبلیغات فروشندگانِ چرب زبان مقاومت می کنیم تا جنس اصلی را پیدا کنیم. و آن وقت است که جنس ناب را حتی به بالاترین بهای ممکن خریداری می نماییم. و همه ی ما البته خوب می دانیم که هر جنسی، بهایی درخور دارد.
گرایش به مسائل معنوی و فرامادی، از اصیلترین و انکارناپذیرترین گرایش های فطری آدمی است. چه اینکه انسان حداقل در زیر فشار مشکلاتِ همیشهی روزگار، به دنبال راهی برای رسیدن به آرامش می گردد؛ که هرقدر مشکل بزرگتر باشد، فشار روحی بیشتر است؛ و هرقدر فشار روحی بیشتر باشد، احساس نیاز به «پناهگاهی معنوی» بیشتر خواهد بود. یکی از اموری هم که در جهت رسیدن به این پناهگاه معنوی مورد توجه است، مسائل عرفانی می باشد.
اگرچه دههی اخیر شاهد به وجودآمدن جریان های متنوع و مختلفی با داعیهی معنویت و عرفان بوده است، اما به طور کلی می توان 2 رویکرد را در دسته بندی این جریان ها در نظر گرفت:
1. رویکرد معنوی به دلیل سرخوردگی از نظام های عقلانی و معناستیز عالم مدرن
2. رویکرد معنوی و شبهعرفانی ناشی از تنبلی در واجبات شرعی و فرار از قیود دینی
شرح این قصهی پرغصه کاری است بس دردناک اما نه چندان سخت که در ادامه خواهد آمد.
ادامه مطلب...
نویسنده :« سردبیر » ساعت 6:1 عصر روز چهارشنبه 87 اردیبهشت 11
* شهید سید مرتضی آوینی
برای عارفان حقیقی که اولیای حق هستند و اصحاب هدایتیافتهی آنان، بسیار غریب است که در این روزگار لفظ «عرفان» و صفت «عرفانی»، نه تنها بدون تناسب با معانی حقیقی آنها استعمال میشوند، که اصلاً اطلاق این الفاظ اصطلاحاً بر اموری است که صراحتاً با کفر و بی دینی و الحاد ملازمند. به راستی در میان این جماعت کسی نیست که حتی معنای عرفان را در فرهنگ لغات دیده باشد؟... و یا آنکه این جماعت از شدت عرفان (!) به معنای بلندی دست یافتهاند که عقل عرفای حقیقی بدان نمیرسد؟ اگر وضع اولیهی لفظ عرفان برای دلالت بر معنای «معرفت حق» است، پس چه رخ داده که این لفظ در روزگار ما با هر کفر و شرک و الحادی جمع می شود جز معرفت حق؟... و این مجامع هنری لفظ عرفان را با معنای حقیقی آن به کار برد، باید یقهاش را گرفت و پرسید: «مگر تو از پشت کوه آمدهای که نمیدانی دیگر سالهای سال است که کسی لفظ عرفان را با این معنی به کار نمیبرد؟».
ادامه مطلب...
برای عارفان حقیقی که اولیای حق هستند و اصحاب هدایتیافتهی آنان، بسیار غریب است که در این روزگار لفظ «عرفان» و صفت «عرفانی»، نه تنها بدون تناسب با معانی حقیقی آنها استعمال میشوند، که اصلاً اطلاق این الفاظ اصطلاحاً بر اموری است که صراحتاً با کفر و بی دینی و الحاد ملازمند. به راستی در میان این جماعت کسی نیست که حتی معنای عرفان را در فرهنگ لغات دیده باشد؟... و یا آنکه این جماعت از شدت عرفان (!) به معنای بلندی دست یافتهاند که عقل عرفای حقیقی بدان نمیرسد؟ اگر وضع اولیهی لفظ عرفان برای دلالت بر معنای «معرفت حق» است، پس چه رخ داده که این لفظ در روزگار ما با هر کفر و شرک و الحادی جمع می شود جز معرفت حق؟... و این مجامع هنری لفظ عرفان را با معنای حقیقی آن به کار برد، باید یقهاش را گرفت و پرسید: «مگر تو از پشت کوه آمدهای که نمیدانی دیگر سالهای سال است که کسی لفظ عرفان را با این معنی به کار نمیبرد؟».
ادامه مطلب...
نویسنده :« سردبیر » ساعت 5:59 عصر روز چهارشنبه 87 اردیبهشت 11
نقدی بر تلفیق باطنگرایی غربی با عرفان دینی
*بهمن شریف زاده
اشاره:
گرایش چشمگیر جهان غرب به امور درونی و تواناییهای باطنی انسان و پیدایش صدها فرقه کوچک و بزرگ در این راستا، اندیشمندان غرب را با موضوعی بسیار مهم، جدید و فراگیر روبهرو ساخته است. دنیای غرب پس از قرنها توجه به عقلانیت ابزاری محض، ابتهاجات مادی و زندگی ماشینی اکنون موج بزرگی از باطنگرایی را در درون خویش احساس میکند که برای مهار آن، باید آن را بشناسد. حرکت این موج مواج به سمت شرق اسلامی و ورود آن به کیان مسلمانان با بازتابی بسیار متفاوت با آنچه در غرب رخ داده، روبهرو شده است. تعالیم باطنگرایی قدیم و جدید همچون «ذن»، «یوگا»، «مدیتیشن» و ... با استقبال نهچندان گرم مواجه شد. اکنون برای رفع ناهمواری موجود در راه پذیرش این تعالیم، گروهی بر آن شدهاند تا بین عرفان اسلامی و تعالیم باطنگرایی امروز دنیای غرب، سازشی پدید آورده و معجونی از این دو فراهم کنند که به مذاق اغلب افراد خوش آید و سبب مقبولیت این تعالیم شود.
ادامه مطلب...
اشاره:
گرایش چشمگیر جهان غرب به امور درونی و تواناییهای باطنی انسان و پیدایش صدها فرقه کوچک و بزرگ در این راستا، اندیشمندان غرب را با موضوعی بسیار مهم، جدید و فراگیر روبهرو ساخته است. دنیای غرب پس از قرنها توجه به عقلانیت ابزاری محض، ابتهاجات مادی و زندگی ماشینی اکنون موج بزرگی از باطنگرایی را در درون خویش احساس میکند که برای مهار آن، باید آن را بشناسد. حرکت این موج مواج به سمت شرق اسلامی و ورود آن به کیان مسلمانان با بازتابی بسیار متفاوت با آنچه در غرب رخ داده، روبهرو شده است. تعالیم باطنگرایی قدیم و جدید همچون «ذن»، «یوگا»، «مدیتیشن» و ... با استقبال نهچندان گرم مواجه شد. اکنون برای رفع ناهمواری موجود در راه پذیرش این تعالیم، گروهی بر آن شدهاند تا بین عرفان اسلامی و تعالیم باطنگرایی امروز دنیای غرب، سازشی پدید آورده و معجونی از این دو فراهم کنند که به مذاق اغلب افراد خوش آید و سبب مقبولیت این تعالیم شود.
ادامه مطلب...
نویسنده :« سردبیر » ساعت 5:55 عصر روز چهارشنبه 87 اردیبهشت 11