*احسان اقارضایی
گرچه همه ی برکات دین از عقاید و اخلاق و فقه و حقوق، مرهون نهضت سالار شهیدان حسین بن علی(علیه السلام) است؛ لیکن عنصر محوری آن قیام را عدالتخواهی آن حضرت تشکیل میدهد؛ زیرا در سایهی عدالت هم امنیت تأمین است و هم اقتصاد و فرهنگ بیمه است و هم استقلال و آزادی حاصل است؛ زیرا منظور از عدالت تنها احکام فقهی و فرعی و فردی نیست.
حضرت سبحان برای برقراری نظم جامعه همگان را به عدل دعوت کرده است. حضرت رسول اکرم(صل ا... علیه و آله) فرمودند من مامور به اجرای عدل هستم و با این عدل، مردم امنیت را احساس میکنند، هیچکس به دیگری ستم نمیکند، نه بیراهه میرود و نه راه دیگران را میبندد، نه خلاف میکند و نه خلافی را امضا میکند. درس بزرگی که ما نیز از شهیدان هشت سال دفاع مقدس میگیریم همین عدالتخواهی و ایستادگی و مقاومت آنهاست. نهضت سالار شهیدان، حسین بن علی(علیه السلام) برای این است که ما هم حقوق خود را بشناسیم و در استیفای آن کوتاهی نکنیم و هم حقوق دیگران را بشناسیم و آن را ضایع نکنیم.
اگر جامعهای عادل باشد یقیناً عاقل هم هست، عدالت اجتماعی با عقل جمعی هماهنگ است. وقتی از وجود مبارک علی بن ابیطالب(علیه السلام) سوال کردند عدل چیست؟ فرمود: عدل آن است که هر کسی هر چیزی را در جای خود قرار بدهد، عدل یک مهندسی و معماری جامعه است هر کسی در جای خود قرار بگیرد، هر مسئولی در پست و سمت خود واقع بشود، هر حرفی در جای خود گفته بشود و هر کاری در جای خود انجام بشود. در جای دیگری از حضرت سوال کردند عاقل کیست؟ فرمود: عاقل آن است که هر کاری را در جای خود انجام بدهد، هر حرفی را در جای خود بزند و هر نوشته ای را در جای خود بنگارد و هر کاری میکند به جاست.
شما وقتی عدل را از دیدگاه ایشان بررسی میکنید میبینید عقل همان عدل است و عدل همان عقل است. قهراً عدل و عقل هماهنگ هم هستند، جامعه از افراد عاقل لذت میبرد، جامعه را افراد عاقل میسازند، اینها معماران جامعه هستند. اگر دولت است افرادش را افراد عاقل و عادل میسازند، اگر شهروندان هستند این چنین است. نهضت حسین بن علی(ع) یعنی مردم را عادل کردن، یعنی عاقل کردن، مردم را عاقل کردن یعنی عادل کردن. جامعه وقتی عادل باشد یعنی معماری شده است؛ باید دانست که معماری تنها در سنگ و گل و چوب نیست. جامعه از معماران لذت میبرد، معماران جامعه همان عادلان و عاقلان هستند.
سالار شهیدان حسین با علی(علیه السلام) عنصر محوری خود را همین قرار داده است. مبارزه با ستم یعنی مبارزه با بیعدلی، اگر عدل مورد امر خداست، ظلم مورد نهی خداست. اینکه عرض شد در خلال نهضت سالار شهیدان همهی مسائل مطرح است، گرچه عنصر محوری آن عدل است، برای آن است که عدل در برابر ظلم است، عقل در مقابل جهل و جهالت. وقتی تعریف عدل، تعریف عقل مشخص میشود ضد آن نیز واضح و روشن میگردد، یعنی از تعریف عاقل و عادل، ظالم و جاهل نیز مشخص میشود. ما هر جا جهل میبینیم باید منتظر ظلم باشیم و هرجا ستم می بینیم باید بدانیم منشأ آن جهل است.
این حسینیهها باعث استقلال یک ملت است، این عزاداریها باعث آزادی یک ملت است. در جریان سیدالشهدا انسان برای مظلومیت عدل و عقل اشک میریزد. درخت عدل میوهی عقل میدهد و درخت عقل میوهی عدل میدهد. ما برای چه گریه میکنیم؟ برای اینکه اینها این درخت عدل و عقل را سر بریدند. اشک چیز بسیار خوبیست، اما فایدهی اشک فقط ده درصد است، آن نود درصد را فهم عالمانه و سخنرانی ها و آیات و روایات و تحلیل تاریخ اسلام و صدها مسائل علمی دیگر تشکیل میدهد. اگر امروز میبینید جامعهای مستقل است، به برکت سالار شهیدان، محصول آن فهم عالمانه است. گفتند خواب آدمِ عالم از عبادتِ آدمِ جاهل بهتر است؛ آنرا با یک فریب میشود از جا به در بُرد اینرا هرگز نمیشود از جا تکان داد.
عدل اجتماعی همان عقل اجتماعیست و عقل اجتماعی مرهون عقل فردیست؛ اگر هر کسی عادل و عاقل خوبی شد، معمار خوبی شد هم در مسائل علمی راحت است و هم در مسائل جمعی راحت است.
اختلاف اساسی آن است که این عدل را از کدام منبع شما تفسیرش را می آورید اگر منبع آن فطرت است، اگر منبع آن وحی و کلام خداست لیت میتواند حقوق بشر را تدوین کند. زیرا این منبع مشترک است این هفت میلیارد نفر یک منبع مشترک دارند و آن فطرت انسانی است. اما اگر بخواهی آن را از وحی نگیری و از آداب و فرهنگ مردم، سنت مردم، اندیشههای مردم بگیری اینها مختلفاند اینها که یکسان نیستند. و فرق میکند. اگر منبع فرق کرد مواد آن فرق می کند. مطمئناً سرتاسر جهان مردمش از این نظر با هم متفاوتند. طبیعت را با فطرت نباید اشتباه کرد. فطرت ثابت است اما طبیعت اختلاف پذیر نیست. فطرت یکسان است میتواند منبع اصول مشترک باشد.
الآن شما می بینید کشتن مردم فلسطین را عدل میدانند نه اینکه ظلم بدانند و بگویند ما ظالم و رهزنیم. این را عدل میدانند. سِرَّش این است؛ اینها عدل را طوری تعریف میکنند که با اقلیم خودشان هماهنگ است. تفسیر عدل را از عقل و از فطرت و از وحی نمیگیرند؛ از خواستهی برخواسته از جهلشان میگیرند. اینها منبع اصلی ندارند. اینگونه است که عدل را طوری تعریف میکنند که فلسطینیِ مظلوم، میشود ظالم؛ و صهیونیستِ تروریست، میشود عادل و در داخل نیز عدهای از آنها تبعیت میکنند و این خود نشان دهندهی آن است که اینها چقدر از معرفت شهدا و در نتیجه معرفت سالار شهیدان دورند.
عدل ستون یک جامعه است. یک حکم فرعی و فقهی نیست. علامه جوادی آملی میفرمایند اینکه به ما میگویند نماز را اقامه کنید، چه در قرآن و چه در غیر قرآن، سِرَّش آن است که اگر نماز ستون دین است باید گفت ستون را اقامه کنید یعنی این ستون را به پا بدارید؛ نه اینکه بگویند نماز را بخوان. چون ستون خواندنی نیست. عدل ستون یک جامعه است. لذا گفتهاند مردم باید خودشان قیام کنند تا این ستون به پا باشد. در واقع خود عادل ستون جامعه و امنیت جامعه و استقلال جامعه و آزادی جامعه است. لذا جامعه باید از افرادی که ستون گونهاند تشکیل بشود. اگر خیمه را ستونها نگه میدارند؛ حکومت را عادلها نگه میدارند. اگر کسی عادل بود. عاقل است، اگر کسی عادلِ عاقل بود ستون حکومت است. آن حکومت میماند و آن جامعه خواهد ماند.
?
برداشتی آزاد از لسان صدق
علامه عبدا... جـوادی آمـلی
گرچه همه ی برکات دین از عقاید و اخلاق و فقه و حقوق، مرهون نهضت سالار شهیدان حسین بن علی(علیه السلام) است؛ لیکن عنصر محوری آن قیام را عدالتخواهی آن حضرت تشکیل میدهد؛ زیرا در سایهی عدالت هم امنیت تأمین است و هم اقتصاد و فرهنگ بیمه است و هم استقلال و آزادی حاصل است؛ زیرا منظور از عدالت تنها احکام فقهی و فرعی و فردی نیست.
حضرت سبحان برای برقراری نظم جامعه همگان را به عدل دعوت کرده است. حضرت رسول اکرم(صل ا... علیه و آله) فرمودند من مامور به اجرای عدل هستم و با این عدل، مردم امنیت را احساس میکنند، هیچکس به دیگری ستم نمیکند، نه بیراهه میرود و نه راه دیگران را میبندد، نه خلاف میکند و نه خلافی را امضا میکند. درس بزرگی که ما نیز از شهیدان هشت سال دفاع مقدس میگیریم همین عدالتخواهی و ایستادگی و مقاومت آنهاست. نهضت سالار شهیدان، حسین بن علی(علیه السلام) برای این است که ما هم حقوق خود را بشناسیم و در استیفای آن کوتاهی نکنیم و هم حقوق دیگران را بشناسیم و آن را ضایع نکنیم.
اگر جامعهای عادل باشد یقیناً عاقل هم هست، عدالت اجتماعی با عقل جمعی هماهنگ است. وقتی از وجود مبارک علی بن ابیطالب(علیه السلام) سوال کردند عدل چیست؟ فرمود: عدل آن است که هر کسی هر چیزی را در جای خود قرار بدهد، عدل یک مهندسی و معماری جامعه است هر کسی در جای خود قرار بگیرد، هر مسئولی در پست و سمت خود واقع بشود، هر حرفی در جای خود گفته بشود و هر کاری در جای خود انجام بشود. در جای دیگری از حضرت سوال کردند عاقل کیست؟ فرمود: عاقل آن است که هر کاری را در جای خود انجام بدهد، هر حرفی را در جای خود بزند و هر نوشته ای را در جای خود بنگارد و هر کاری میکند به جاست.
شما وقتی عدل را از دیدگاه ایشان بررسی میکنید میبینید عقل همان عدل است و عدل همان عقل است. قهراً عدل و عقل هماهنگ هم هستند، جامعه از افراد عاقل لذت میبرد، جامعه را افراد عاقل میسازند، اینها معماران جامعه هستند. اگر دولت است افرادش را افراد عاقل و عادل میسازند، اگر شهروندان هستند این چنین است. نهضت حسین بن علی(ع) یعنی مردم را عادل کردن، یعنی عاقل کردن، مردم را عاقل کردن یعنی عادل کردن. جامعه وقتی عادل باشد یعنی معماری شده است؛ باید دانست که معماری تنها در سنگ و گل و چوب نیست. جامعه از معماران لذت میبرد، معماران جامعه همان عادلان و عاقلان هستند.
سالار شهیدان حسین با علی(علیه السلام) عنصر محوری خود را همین قرار داده است. مبارزه با ستم یعنی مبارزه با بیعدلی، اگر عدل مورد امر خداست، ظلم مورد نهی خداست. اینکه عرض شد در خلال نهضت سالار شهیدان همهی مسائل مطرح است، گرچه عنصر محوری آن عدل است، برای آن است که عدل در برابر ظلم است، عقل در مقابل جهل و جهالت. وقتی تعریف عدل، تعریف عقل مشخص میشود ضد آن نیز واضح و روشن میگردد، یعنی از تعریف عاقل و عادل، ظالم و جاهل نیز مشخص میشود. ما هر جا جهل میبینیم باید منتظر ظلم باشیم و هرجا ستم می بینیم باید بدانیم منشأ آن جهل است.
این حسینیهها باعث استقلال یک ملت است، این عزاداریها باعث آزادی یک ملت است. در جریان سیدالشهدا انسان برای مظلومیت عدل و عقل اشک میریزد. درخت عدل میوهی عقل میدهد و درخت عقل میوهی عدل میدهد. ما برای چه گریه میکنیم؟ برای اینکه اینها این درخت عدل و عقل را سر بریدند. اشک چیز بسیار خوبیست، اما فایدهی اشک فقط ده درصد است، آن نود درصد را فهم عالمانه و سخنرانی ها و آیات و روایات و تحلیل تاریخ اسلام و صدها مسائل علمی دیگر تشکیل میدهد. اگر امروز میبینید جامعهای مستقل است، به برکت سالار شهیدان، محصول آن فهم عالمانه است. گفتند خواب آدمِ عالم از عبادتِ آدمِ جاهل بهتر است؛ آنرا با یک فریب میشود از جا به در بُرد اینرا هرگز نمیشود از جا تکان داد.
عدل اجتماعی همان عقل اجتماعیست و عقل اجتماعی مرهون عقل فردیست؛ اگر هر کسی عادل و عاقل خوبی شد، معمار خوبی شد هم در مسائل علمی راحت است و هم در مسائل جمعی راحت است.
اختلاف اساسی آن است که این عدل را از کدام منبع شما تفسیرش را می آورید اگر منبع آن فطرت است، اگر منبع آن وحی و کلام خداست لیت میتواند حقوق بشر را تدوین کند. زیرا این منبع مشترک است این هفت میلیارد نفر یک منبع مشترک دارند و آن فطرت انسانی است. اما اگر بخواهی آن را از وحی نگیری و از آداب و فرهنگ مردم، سنت مردم، اندیشههای مردم بگیری اینها مختلفاند اینها که یکسان نیستند. و فرق میکند. اگر منبع فرق کرد مواد آن فرق می کند. مطمئناً سرتاسر جهان مردمش از این نظر با هم متفاوتند. طبیعت را با فطرت نباید اشتباه کرد. فطرت ثابت است اما طبیعت اختلاف پذیر نیست. فطرت یکسان است میتواند منبع اصول مشترک باشد.
الآن شما می بینید کشتن مردم فلسطین را عدل میدانند نه اینکه ظلم بدانند و بگویند ما ظالم و رهزنیم. این را عدل میدانند. سِرَّش این است؛ اینها عدل را طوری تعریف میکنند که با اقلیم خودشان هماهنگ است. تفسیر عدل را از عقل و از فطرت و از وحی نمیگیرند؛ از خواستهی برخواسته از جهلشان میگیرند. اینها منبع اصلی ندارند. اینگونه است که عدل را طوری تعریف میکنند که فلسطینیِ مظلوم، میشود ظالم؛ و صهیونیستِ تروریست، میشود عادل و در داخل نیز عدهای از آنها تبعیت میکنند و این خود نشان دهندهی آن است که اینها چقدر از معرفت شهدا و در نتیجه معرفت سالار شهیدان دورند.
عدل ستون یک جامعه است. یک حکم فرعی و فقهی نیست. علامه جوادی آملی میفرمایند اینکه به ما میگویند نماز را اقامه کنید، چه در قرآن و چه در غیر قرآن، سِرَّش آن است که اگر نماز ستون دین است باید گفت ستون را اقامه کنید یعنی این ستون را به پا بدارید؛ نه اینکه بگویند نماز را بخوان. چون ستون خواندنی نیست. عدل ستون یک جامعه است. لذا گفتهاند مردم باید خودشان قیام کنند تا این ستون به پا باشد. در واقع خود عادل ستون جامعه و امنیت جامعه و استقلال جامعه و آزادی جامعه است. لذا جامعه باید از افرادی که ستون گونهاند تشکیل بشود. اگر خیمه را ستونها نگه میدارند؛ حکومت را عادلها نگه میدارند. اگر کسی عادل بود. عاقل است، اگر کسی عادلِ عاقل بود ستون حکومت است. آن حکومت میماند و آن جامعه خواهد ماند.
?
برداشتی آزاد از لسان صدق
علامه عبدا... جـوادی آمـلی
نویسنده :« سردبیر » ساعت 3:0 عصر روز پنج شنبه 88 فروردین 20