*رضا عابدینی
هدف از فرستادن انبیا طبق آیات قرآن پرستش خدا و ایجاد روابط نیکو و عادلانه میان افراد بشر است؛ آن هم عدالت در میان عموم مردم و در سطح جامعه و نه عدل فردی. اگر بخواهم تعریفی از عدالت داشته باشم باید بگویم عدالت در واقع همان حقوقی است که هرکس با توجه به آن دسته استعدادهایی که خداوند در وجودش گذاشته و او با سعی و تلاش خود آنها را شکوفا کرده باید از آنها بهرمند شود. به نظر شما آیا عدالت یک امر فطری است یا خیر؟ یعنی آیا همان طور که بشر به صورت فطری و نه از روی اجبار و زور نگاه کردن به گلها و مناظر طبیعی را دوست دارد میتواند عدالت را دوست داشته باشد؟ حتی اگر برای خود او سود و منفعتی نداشته باشد و منافع خودش را هم به خطر بیندازد. به عبارت بهتر آیا در همین دنیا زمانی میرسد که این جنگها و ظلمها و حسادتها و دروغها از بین برود و یا این جز خیالی باطل و آرزویی دست نیافتنی چیز دیگری نیست؟ و عدالت واقعی فقط در آخرت تجلی مییابد. متفکران غربی سه رویکرد در مقابل این موضوع دارند؛ اغلب آنها از جمله نیچه و ماکیاولی بر این باورند که عدالت، زاده افکار افراد ضعیف در روی زمین است و این تفکر جز خیالی واهی چیز دیگری نیست. این همه ظلم و جنگ و این شرایط فعلی در اطراف ما زاده افکار همین افراد و تحفه غرب برای برای بشر بوده است.
دسته دوم میگویند رسیدن به این هدف تنها به وسیله علم و دانش عملی است. آنها میگویند بشر باید به این نتیجه برسد که برای رسیدن به حق و حقوق خود باید حقوق دیگران را رعایت کند؛ وگرنه به حقوق خودش نیز تعدی می شود. این نظریه در واقعه چراغ سبزی است به افراد سلطه جو و قدرتمند که میخواهند هر چه بیشتر افراد را زیر پاهای خود لگدمال کنند. یعنی اگر زمانی فردی به نتیجه برسد که اطرافیان او به هیچ وجه نمیتوانند در مقابل او بایستند، او میتواند حقوق آنها را به راحتی از آنها سلب کند.
دسته سوم یا مارکسیستها میگویند این که بشر زمانی بتواند عادل شود اصلاً امکان پذیر نیست و این با اصل منفعتطلبی این بشرِ خودپرست منافات دارد. تنها راه ممکن ایجاد جهانی سرمایهداری است که به دنیایی سوسیالیستی منجر شده و در این فضا به جبر ماشین و ابزار اقتصادی این اتفاق میافتد.
کسی نیست به اینها بگوید اگر واقعاً انسان عدالتطلب نیست و به صورت فطری به دنبال آن نیست این نظریات و ساعتها فکر و اندیشه در این مورد از کجا نشأت گرفته است؟ آیا جز این است که انسان طبق اصولی که خودشان(غربیها) تبیین کردهاند تنها به چیزهایی که دوست دارد میاندیشد و آنها را هدف خود قرار میدهد و سعی دارد به آنها برسد.
اما نظر اسلام والاتر از اینهاست اسلام میگوید عدالت از فطرت انسانها سرچشمه گرفته و روزی میرسد که عدالت همه جا را فرا میگیرد. دلیل آن نیز افرادی است که در طول تاریخ خودشان را فدای عدالت کردند و آن را در حد یک محبوب میپرستیدند. حضرت علی علیه السلام و بسیاری از یاران و پیروان افکار ایشان از گذشته تاکنون از این جملهاند. این افراد به خاطر جبر ماشین یا عقلشان عدالت را بر منفعت خویش ترجیح نداند تنها دلیل، وجود یک مربی بوده که آنها توانستهاند زیر نظر او و با هدایتهایش خوب تربیت شوند و عدالت را به عنوان زیبایی معقول دوست داشته باشند. ما مسلمانان خیلی خوش وقتیم با این همه ناامیدی که دنیای غرب در حال صادر کردن آن به جهان است به آینده خوشبین هستیم. دلیل آن نیز جز اعتقاد به ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی عجل ا... تعالی فرجه و شریف نیست. زمانی خواهد رسید که ایشان ظهور خواهند کرد و با تربیت انسان عدالت و آزادی معنوی را برای بشر به ارمغان خواهد اورد. انشاا... .
راسل در کتاب امیدهای نو میگوید به زودی بشریت به وسیله علم خود نابود میشود و جنگی پیش خواهد آمد که مغلوب آن زمین و بشریت است. در حالی که آنها از این موضوع غافلند که دست خدا بالای همه دستها است و اراده او بر همه چیز سیطره دارد، و هیچ چیز جز در راستای اراده خداوند انجام نمیشود.
?
برگرفته از کتاب سیری در سیره نبوی نوشته استاد مطهری
هدف از فرستادن انبیا طبق آیات قرآن پرستش خدا و ایجاد روابط نیکو و عادلانه میان افراد بشر است؛ آن هم عدالت در میان عموم مردم و در سطح جامعه و نه عدل فردی. اگر بخواهم تعریفی از عدالت داشته باشم باید بگویم عدالت در واقع همان حقوقی است که هرکس با توجه به آن دسته استعدادهایی که خداوند در وجودش گذاشته و او با سعی و تلاش خود آنها را شکوفا کرده باید از آنها بهرمند شود. به نظر شما آیا عدالت یک امر فطری است یا خیر؟ یعنی آیا همان طور که بشر به صورت فطری و نه از روی اجبار و زور نگاه کردن به گلها و مناظر طبیعی را دوست دارد میتواند عدالت را دوست داشته باشد؟ حتی اگر برای خود او سود و منفعتی نداشته باشد و منافع خودش را هم به خطر بیندازد. به عبارت بهتر آیا در همین دنیا زمانی میرسد که این جنگها و ظلمها و حسادتها و دروغها از بین برود و یا این جز خیالی باطل و آرزویی دست نیافتنی چیز دیگری نیست؟ و عدالت واقعی فقط در آخرت تجلی مییابد. متفکران غربی سه رویکرد در مقابل این موضوع دارند؛ اغلب آنها از جمله نیچه و ماکیاولی بر این باورند که عدالت، زاده افکار افراد ضعیف در روی زمین است و این تفکر جز خیالی واهی چیز دیگری نیست. این همه ظلم و جنگ و این شرایط فعلی در اطراف ما زاده افکار همین افراد و تحفه غرب برای برای بشر بوده است.
دسته دوم میگویند رسیدن به این هدف تنها به وسیله علم و دانش عملی است. آنها میگویند بشر باید به این نتیجه برسد که برای رسیدن به حق و حقوق خود باید حقوق دیگران را رعایت کند؛ وگرنه به حقوق خودش نیز تعدی می شود. این نظریه در واقعه چراغ سبزی است به افراد سلطه جو و قدرتمند که میخواهند هر چه بیشتر افراد را زیر پاهای خود لگدمال کنند. یعنی اگر زمانی فردی به نتیجه برسد که اطرافیان او به هیچ وجه نمیتوانند در مقابل او بایستند، او میتواند حقوق آنها را به راحتی از آنها سلب کند.
دسته سوم یا مارکسیستها میگویند این که بشر زمانی بتواند عادل شود اصلاً امکان پذیر نیست و این با اصل منفعتطلبی این بشرِ خودپرست منافات دارد. تنها راه ممکن ایجاد جهانی سرمایهداری است که به دنیایی سوسیالیستی منجر شده و در این فضا به جبر ماشین و ابزار اقتصادی این اتفاق میافتد.
کسی نیست به اینها بگوید اگر واقعاً انسان عدالتطلب نیست و به صورت فطری به دنبال آن نیست این نظریات و ساعتها فکر و اندیشه در این مورد از کجا نشأت گرفته است؟ آیا جز این است که انسان طبق اصولی که خودشان(غربیها) تبیین کردهاند تنها به چیزهایی که دوست دارد میاندیشد و آنها را هدف خود قرار میدهد و سعی دارد به آنها برسد.
اما نظر اسلام والاتر از اینهاست اسلام میگوید عدالت از فطرت انسانها سرچشمه گرفته و روزی میرسد که عدالت همه جا را فرا میگیرد. دلیل آن نیز افرادی است که در طول تاریخ خودشان را فدای عدالت کردند و آن را در حد یک محبوب میپرستیدند. حضرت علی علیه السلام و بسیاری از یاران و پیروان افکار ایشان از گذشته تاکنون از این جملهاند. این افراد به خاطر جبر ماشین یا عقلشان عدالت را بر منفعت خویش ترجیح نداند تنها دلیل، وجود یک مربی بوده که آنها توانستهاند زیر نظر او و با هدایتهایش خوب تربیت شوند و عدالت را به عنوان زیبایی معقول دوست داشته باشند. ما مسلمانان خیلی خوش وقتیم با این همه ناامیدی که دنیای غرب در حال صادر کردن آن به جهان است به آینده خوشبین هستیم. دلیل آن نیز جز اعتقاد به ظهور منجی عالم بشریت حضرت مهدی عجل ا... تعالی فرجه و شریف نیست. زمانی خواهد رسید که ایشان ظهور خواهند کرد و با تربیت انسان عدالت و آزادی معنوی را برای بشر به ارمغان خواهد اورد. انشاا... .
راسل در کتاب امیدهای نو میگوید به زودی بشریت به وسیله علم خود نابود میشود و جنگی پیش خواهد آمد که مغلوب آن زمین و بشریت است. در حالی که آنها از این موضوع غافلند که دست خدا بالای همه دستها است و اراده او بر همه چیز سیطره دارد، و هیچ چیز جز در راستای اراده خداوند انجام نمیشود.
?
برگرفته از کتاب سیری در سیره نبوی نوشته استاد مطهری
نویسنده :« سردبیر » ساعت 3:58 عصر روز دوشنبه 88 مهر 27