«هولوکاست» یک واژهی مرکب یونانی و به معنای «همهسوزی» در ادبیات فارسی، و معادل آن «شوآ» در زبان عبری رایج امروز است.
این واژه پس از جنگ جهانی دوم، از سوی بعضی اشخاص و کانونهای یهودی وارد فرهنگ سیاسی و تاریخی جهان شد. ادعای آنها بر این فرضیه استوار بود که شش میلیون یهودی در اردوگاههای اسیران جنگی در آلمان نازی به وسیله «اتاقهای گاز» خفه شده و سپس در «کورههای آدمسوزی» سوزانده و به خاکستر تبدیل شدهاند.
تبلیغ گسترده و تکرار پیوستهی این موضوع از سوی گروهها وسازمانهای یهودی در فیلمها، نمایشنامهها، سریالهای تلویزیونی و انبوه رمانهای پس از جنگ، موجب شد تا این عبارت کاربرد انحصاری یابد؛ به طوری که امروز بنا به تأکید سازمانهای صهیونیستی، هیچ قوم و ملتی حق استفاده از این واژه را برای هیچ واقعهای ندارد. آنها همچنین اصرار دارند که «هولوکاست» در زبان لاتین، همانند اسامی خاص، با حروف «H» بزرگ نوشته شود و به علاوه، هیچ رویدادی، هر چند بزرگ، نباید با آن قیاس، یا در یادکرد آن، از این عبارت استفاده شود. برای مثال، اگر مورخ یا نویسندهای، از قتل عام وحشیانه و مشهور صدها هزار انسان بیدفاع دو شهر ژاپنی «هیروشیما» و «ناکازاکی» که بر اثر بمباران اتمی امریکا در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم به خاکستر تبدیل شدند و یا موارد مشابه دیگر در ویتنام، بوسنی، فلسطین، عراق، افغانستان و ... به عنوان «هولوکاست» یاد کند، بلافاصله از سوی کانونهای صهیونی مورد مؤاخذه و نکوهش قرار میگیرد و متهم به سوء استفاده از این واژهی انحصاری متعلق به یک قوم! میشود. «هولوکاست» یا «شوآ» که امروز به موضوع کشتار یهودیها در جنگ جهانی دوم منحصر شده، یکی از مباحث جنجالی پنجاه شصت سال اخیر جهان است. در این باره تاکنون صدها جلد کتاب به زبانهای مختلف دنیا و شمارگان میلیونی، صدها فیلم و سریال تهیه شده است. «هولوکاست» در تاریخ معاصر جهان و در نزد افکار عمومی سراسر دنیا، به نماد مظلومیت یهود از یک سو و قساوت، سنگدلی و جنایات آلمان نازی از سوی دیگر تبدیل شده است.
تبلیغات پیوسته، فراگیر و توقفناپذیر سازمانهای یهودی وکانونهای صهیونی، در چند دههی اخیر، چنان سازمان یافته که افکار عمومی مجال تأمل و اندیشه دربارهی میزان صحت و سقم این مسأله را نیافته است. از سوی دیگر، بر اثر سختگیری و شدت عمل سازمانها و مجامع صهیونی در جهان امروز، وضعیتی به وجود آمده که هرگونه بحث و گفتوگوی علمی و پژوهشی که مبتنی بر ایجاد سؤال، ابهام، تردید یا انکار «هولوکاست» باشد، به منزله ورود به حریم ممنوعه و عبور از خط قرمز «سازمان جهانی صهیونیسم» بوده و سزای آن ضرب و شتم، ترور فیزیکی، بازداشت، محاکمه، حبس و نیز جریمههای سنگین نقدی، به علاوهی محروم شدن از مشاغل رسمی دولتی است که امروز در بعضی کشورهای اروپایی، به یک قاعده حقوقی و قضایی نیز تبدیل شده است. در این کشورها اگر تا دیروز منتقدان، مخالفان و منکران را به طور غیرعلنی و غیررسمی تهدید، ترور و سرکوب میکردند، امروز در پوشش رسمی قانون! آنها را دستگیر، محاکمه، جریمه و زندانی میکنند.
از نظر کانونهای ذینفوذ صهیونی و گروههای فشار یهودی در جهان غرب، «هولوکاست» در هالهای از قداست قرار گرفته و «یگانه مسأله قدسی» جهان معاصر شده است.
هرگونه بحث و گفتوگو که به تشکیک، نفی و انکار «هولوکاست» منجر و منتهی شود، به منزلهی تخطی از قانون و سوءاستفاده از قانون آزادی بیان و قلم و ورود به حریم ممنوعه است. برای زنده نگهداشتن «هولوکاست» به عنوان یک واقعیت تاریخی، تلاشهای فراوان و گستردهای صورت گرفته است. به غیر از تولید کتاب و فیلم، در بسیاری از کشورهای امریکایی و اروپایی، بناها و موزههای یادبود در این باره تأسیس و ایجاد شده است.
در امریکا، روزهای یادبود «هولوکاست» رخداد ملی به شمار میآید. در پنجاه ایالت امریکا، از این بزرگداشت حمایت مالی میکنند و مراسم آن اغلب در نهادهای قانونگذاری ایالتی برگزار میشود. در این کشور بیش از یکصد نهاد مخصوص «هولوکاست» و هفت موزهی بزرگ وجود دارد. یک موزه یهودیسوزی با بودجه و سرپرستی دولت مرکزی، در عمارت کنگره در واشنگتن وجود دارد. 3 به اعتراف بسیاری از استادان دانشگاههای امریکا اکثر فارغالتحصیلان دورههای کارشناسی، درباره تاریخ، آمار و ارقام «هولوکاست» در مقایسه با رخدادهای بزرگ داخلی امریکا، مطالعه و اطلاعات بیشتر و دقیقتری دارند.
این موضوع تنها مرجع تاریخی به شمار میآید که به عنوان مواد درسی اجباری امروزه در کلاسهای درس دانشگاهها4 و نیز مدارس اکثر ایالتهای امریکا تدریس میشود. شماری از دانشگاههای امریکا، برنامههای تخصصی و کرسی مطالعات ویژهی «هولوکاست» دارند.
به تصریح پارهای نویسندگان و رسانههای غربی، مرکزیت «هولوکاست» در امریکا، یک واقعیت واضح و آشکار است. شاهد این قضیه، موزهی یادبود آن در منطقهی «مال»5 در واشنگتن است که سمبل ملت امریکا محسوب میشود. این مسأله اگر چه به تاریخ اروپا مربوط است، با وجود این، نمیتوان بنایی مشابه آنچه در واشنگتن وجود دارد، در آلمان، لهستان، هلند یا فرانسه سراغ گرفت؛ حتی بنای یادبود «یادواشم» در بیتالمقدس با موقعیت موزهی یادبود هولوکاست در امریکا قابل مقایسه نیست. هولوکاست از چنان جایگاه ویژهای در امریکا برخوردار است که هیچ یک از رویدادها و مناسبتهای تاریخی و ملی ایالات متحده با آن برابر نیستند.6 در بسیاری از کشورهای اروپایی نیز هر سال مراسم یادبود و بزرگداشت «هولوکاست» برگزار میشود. روز یادبود «هولوکاست» در اروپا پدیدهی نسبتاً جدیدی است. برای اولین بار، به طور هماهنگ و همزمان، در 27 ژانویه 2000 م. دولتمردان و رهبران حدود 40 کشور اروپا و نیز ایالات متحده امریکا، اجلاسی با عنوان «مجمع بینالمللی هولوکاست» در استکهلم ـ پایتخت سوئدـ برگزار کردند تا «هولوکاست» را به عنوان بخشی از «تاریخ ملی» کشورشان به رسمیت بشناسند. این کنفرانس که بر اثر مساعی برنامهریزی شده سازمانهای ذینفوذ یهودی و کوشش «گوران پیرسون» نخستوزیر وقت سوئد و مشارکت بسیاری از مقامات اروپایی، از جمله «لیونل ژوسپن» نخستوزیر وقت فرانسه و «گرهارد شرودر» صدراعظم وقت آلمان برگزار شد، دربارهی پرداخت غرامت به یهودیان از سوی کشورهای اروپایی و آموزش و تبلیغ «هولوکاست»7 در آن کشورها، به ویژه در مراکز آموزشی و نیز تعیین روز 27 ژانویه8 هر سال به عنوان «روز ملی هولوکاست» در همهی ممالک جهان توافق به عمل آمد. یادآوری این نکته ضروری است که پیش از این به طور پراکنده و غیرهماهنگ در بسیاری از کشورهای اروپایی روز یا هفتهای را با برگزاری مراسم ویژه، به «هولوکاست» اختصاص میدادند.
در سال 1384 ش. / 2005 م. سازمان ملل متحد نیز تحت فشار کانونهای ذی نفوذ یهودی، سرانجام روز 27 ژانویه هر سال را «روز یاد بود هولوکاست» نام گذاری کرد. طبق گزارش رسانههای گروهی، «دان گیلرمن»9 سفیر رژیم صهیونیستی در سازمان ملل، در ژوئن 2005 م./ خرداد 1384 ش. به معاونت ریاست مجمع عمومی این سازمان انتخاب شد. در پنجاه و چند سال گذشته، این نخستین بار بود که یک مقام صهیونیستی به این سمت دست مییافت. «گیلرمن» با مساعدت سازمانها و مجامع فعال صهیونیستی در امریکا، دو ماه بعد، یعنی در آگوست 2005م./ مرداد 1384 ش. طرح مقدماتی یادبود هولوکاست را در سازمان ملل منتشر کرد که با موافقت امریکا، کانادا، روسیه و استرالیا همراه بود. در 28 سپتامبر 2005 م ./ 6 مهر 1384 ش. «کوفی عنان» دبیر کل سازمان ملل متحد با سخنرانی در مقر یک سازمان صهیونیستی به نام «مرکز سایمون ویزنتال»10 تحت تأثیر اشخاص و کانونهای یهودی و صهیونیستی، خواستار ایجاد روز بینالمللی بزرگداشت «هولوکاست» شد. به این ترتیب در 26 اکتبر 2005 م./ 4 آبان 1384 ش. متن پیشنویس قطعنامه یادبود «هولوکاست» به شماره A/60/L.12 برای بررسی در شصتمین اجلاس مجمع عمومی به تصویب رسید. در نهایت نیز در اول نوامبر 2005 م. / 10 آبان 1384 ش. این قطعنامه پس از دو روز بحث و بررسی در مجمع عمومی با اجماع «Consensus» (تصویب قطعنامه بدون رأیگیری و نظر مخالف)، با عدم حضور و غیبت شماری از کشورهای اسلامی، به تصویب رسید.
این اولین قطعنامهی پیشنهادی رژیم صهیونیستی طی پنجاه سال اخیر بود که از سوی مجمع عمومی به تصویب رسید.
به این ترتیب، مجمع عمومی سازمان ملل، براساس این قطعنامه، هرگونه نفی و انکار «هولوکاست» را مردود دانسته و موظف است طی فراخوان جهانی، کشورهای عضو را به گنجاندن برنامههای آموزشی در مدارس و مراکز علمیـ آموزشی دربارة «هولوکاست» وادار کند. همچنین در مدت شش ماه پس از تاریخ تصویب قطعنامهی مزبور، برنامههای فراگیری تحت عنوان «سازمان ملل و هولوکاست» اجرا شده و نتیجه طی گزارشی به مجمع عمومی ارایه و اعلام گردد. 11
به هر روی، سازمانها و مجامع یهودی برای زندهنگهداشتن نام و یاد «هولوکاست» در اذهان عمومی، به ویژه در ذهن و خاطرهی کودکان و جوانان امریکا و اروپا، تلاشهای گسترده، جدی و همه جانبهای در سراسر جهان، با مرکزیت غرب آغاز کردهاند. آنها در راستای برنامهها و اهداف خود، هیچ سخن یا موضوعی مبنی بر نفی و انکار هولوکاست را بر نمیتابند. تهاجم تبلیغاتی و غوغاسالاری رسانههای خبری، مطبوعاتی و شبکههای تلویزیونی مرتبط با صهیونیستها و حتی شماری از مقامات و دولتمردان اروپایی و امریکایی علیه اظهارات محمود احمدینژاد رئیس جمهور اسلامی ایران، در این باره، تنها نمونهای از عکسالعمل توأم با برآشفتگی و سراسیمگی کانونهای صهیونیستی و سازمانهای یهودی است. در نقطهی مقابل، نویسندگان، مورخان، محققان و اندیشهمندان مستقل و آزاداندیش از این سخنان استقبال کرده و موافقت خود را با آن اعلام کردند.
در جهان اسلام نیز از مصر تا مراکش و الجزایر، در شمال آفریقا؛ کشورهای منطقهی حاشیهی خلیجفارس تا پاکستان، آسیای میانه و قفقاز تا مجمع الجزایر اندونزی و از ایران تا فلسطین اشغالی، موضوع «هولوکاست» و ماجرای کشتار شش میلیون یهودی در اردوگاههای اسیران آلمان در جنگ جهانی دوم، مرکز توجه و کنجکاوی مردم، به ویژه نسل جوان قرار گرفت. این کنجکاوی و توجه، بر خلاف تصور رایج جهان غرب که غالباً همسو، هماهنگ و موافق تبلیغات و ادعاهای صهیونیستی است؛ کاملاً علمی، هوشمندانه، آگاهانه، با فرضیهها و سؤالهای اساسی، اصولی و جدی است. پاسخ مستند و مستدل به سؤالهای مورد نظر میتواند بسیاری از ابهامات، تحریفات، اکاذیب، داستانها، و دادههای غیر واقعی، ساختگی و جعلی را برطرف ساخته و حقایق و واقعیتهای ناگفته و یا کم گفتههای مربوط به جنگ جهانی دوم را آشکار سازد. خلاصه و عصارهی این فرضیهها و سؤالها چنین است:
ـ جنگ جهانی دوم چگونه، و در چه تاریخی و از سوی چه کسانی آغاز شد؟
ـ علت، انگیزه و هدف آغاز جنگ چه بود؟
ـ جایگاه، موقعیت و نقش یهودیها در آن دوران، به ویژه در امریکا و اروپا چگونه بود؟
ـ تفاوت آمار جمعیت یهودیهای جهان در زمان شروع و پایان (قبل و بعد از) جنگ چه میزان بود؟
ـ جمعیت کل یهودیهای مقیم اروپا در آن دوران چقدر بود؟
ـ آمار و وضعیت یهودیهای اروپا پس از جنگ چگونه بود؟
ـ دیدگاه، مواضع و سیاست هیتلر نسبت به یهود چه بود؟
ـ ماجرای «هولوکاست» چگونه پیدا شد؟
ـ آیا آلمان نازی در زمان جنگ، امکان و توان آن را داشت تا با ایجاد «اتاقهای گاز» و «کورههای آدمسوزی» مخصوص، در اردوگاههای اسیران جنگی طی چند سال، شش میلیون نفر را ابتدا خفه کرده و سپس در اماکن ویژهای سوزانده و به خاکستر تبدیل کند؟
ـ دلایل و شواهد وجود «اتاقهای گاز» و «کورههای آدمسوزی» در اردوگاههای آلمانی چیست؟
ـ آیا اردوگاههای آلمان واقعاً محل کشتار و قتل عام انسانها بود؟
ـ چرا در زمان جنگ، هیچ یک از طرفین جنگ، به ویژه متفقین (با همه اطلاعات و اخباری که از طریق جاسوسان خود در آلمان به دست میآوردند) در این باره، عکسالعمل نشان ندادند؟
ـ چرا در خاطرات تاریخی نویسندگان و مورخان آن زمان، به ویژه در خاطرات دولتمداران، رهبران و مقامات بلند مرتبه امریکایی و اروپایی، هیچ سخن، خبر و اطلاعاتی در این باره وجود ندارد؟
ـ چرا بسیاری از یهودیانی که در زمان جنگ، در قلمرو رایش سوم بودند و بعضاً مدعی هستند که مدتی را در بازداشتگاهها و اردوگاههای آلمان به سر بردهاند، نسبت به این موضوع اظهار بیاطلاعی کردهاند؟
ـ تاکنون چند سند و مدرک معتبر در این باره منتشر شده و یا چه تعداد از بازماندگان جنگ جهانی دوم، با نظر صهیونیستها در این باره موافقت کردهاند؟
ـ چرا متفقین تاکنون از افشا و انتشار خاطرات سران و دولتمردان آلمان نازی و ایتالیا که بعد از جنگ به دست آنها افتاده خودداری میکنند؟
ـ چرا اسناد مربوط به جنگ جهانی دوم در بایگانی کرملین، پس از سقوط اتحاد جماهیری شوروی در اختیار مورخان و پژوهشگران قرار نگرفت و به جای انتشار در پس پرده پنهان شد؟
ـ ماجرایی تحت عنوان «آنتی سمیتیسم» در اروپا تا چه میزان واقعیت تاریخی دارد؟
ـ پدیدهی تنفر و بیزاری از یهود در تاریخ اروپا چیست و ریشه و منشأ آن کجاست؟
ـ چرا انکار «هولوکاست» و تحقیق دربارهی آن در بعضی کشورهای جهان جرم تلقی میشود و ممنوعیت قانونی دارد؟
ـ علت تعقیب و بازداشت اندیشهمندان و مورخان مخالف و منکر «هولوکاست» چیست؟
ـ علاوه بر اینها، سؤالها و فرضیههای دیگری نیز در میان نسل جوان کنجکاو، در جوامع مختلف جهان وجود دارد که باید فارغ از هرگونه تعصب یا حبّ و بغض سیاسی و پرهیز از هرگونه احساسات، پیشداوری، شتابزدگی و پنهانکاری به طور مستند، مستدل و منطبق با واقعیتهای تاریخی به آنها پاسخ گفت.
پینویسها:
1-Holocaust
2- shoah
3ـ نورمن جی فینکلشتاین، صنعت یهودی سوزی، ترجمه سوسن سلیمزاده، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، بهار 1381، صص 75ـ 76.
4ـ همان، صص 17ـ 18.
5- Mall
6ـ لیبراسیون (چاپ فرانسه)، 15 نوامبر 2001 / 24 آبان 1380.
7ـ گفته میشود در سال 1945م. در چنین روزی، اردوگاه آشویتس در لهستان به تصرف متفقین درآمد.
8ـ ر. ک: نشریه رویداد و گزارش، شماره 166، 16/11/1381، مؤسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسیـ علمی ندا.
9- Dan Gillerman
10 - Simon Visintal
11ـ همان، شماره 95، 25/8/1384