پرسید: از اون روزها و حال و هواش بگو؟
گفتم: داستان من و معشوق مرا پایان نیست هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام
پرسید: نه بگو چی شد؟ چه جوری شد؟ اصلا ..
حرفشو قطع کردم و گفتم: درسته که مهمه ما چه جوری از آقامون پذیرایی کردیم اما از اون مهمتر اینه که چه جوری حرفهاشو مهمون دلهامون کردیم!
گفت: آخه اون زمان می بره، همه باید با هم هماهنگ بشن، مسئولین توجیه بشن، امکانات جور بشه، تازشم هر کسی نمی تونه اینکارهارو بکنه، می دونی چه قدر مقدمات لازم داره، مثلا ...
باز هم حرفشو قطع کردم و گفتم: برادر من با این محاسبات تو انشاءالله امام زمان بیاد شاید...
بعد ادامه دادم: اگه قرار بود انقلاب با این حساب کتاب ها شکل بگیره یا جنگ می خواست اداره بشه امروز تکلیف من و تو روشن بود نه داداش من اونهایی که باور دارند میشه می تونند به نتیجه برسند میگی نه، یه سر برو طبقه دوم دانشکده مهندسی دفتر ریاست پیش آقای دکتر کشاورزی تا ببینی میشه!
گفت: یه چیزی میگی، بین حرف و عمل مرد خیلی فرفه ما بگیم میشه اما!
گفتم: گل گفتی، مرد اونهایی بودند که گفتند میشه رو یه رودخونه که اون قدر عمیق بود که از توش لنج رد می شد 72 ساعته زیر بارون گوله و توپ سد زد؛ و شد اما من و تو ... راستی شنیدی چند روز پیش آقا چی گفتند؟ گفتند یادمون باشه که خدا با هیچ کس خویشاوندی نداره ...می دونی یعنی چی؟ یعنی دیر بجنبی ... حالا باز هم تو بگو نمیشه !
ویزه نامه حضور مقام معظم رهبری در دانشگاه سمنان
گفتم: داستان من و معشوق مرا پایان نیست هرچه آغاز ندارد نپذیرد انجام
پرسید: نه بگو چی شد؟ چه جوری شد؟ اصلا ..
حرفشو قطع کردم و گفتم: درسته که مهمه ما چه جوری از آقامون پذیرایی کردیم اما از اون مهمتر اینه که چه جوری حرفهاشو مهمون دلهامون کردیم!
گفت: آخه اون زمان می بره، همه باید با هم هماهنگ بشن، مسئولین توجیه بشن، امکانات جور بشه، تازشم هر کسی نمی تونه اینکارهارو بکنه، می دونی چه قدر مقدمات لازم داره، مثلا ...
باز هم حرفشو قطع کردم و گفتم: برادر من با این محاسبات تو انشاءالله امام زمان بیاد شاید...
بعد ادامه دادم: اگه قرار بود انقلاب با این حساب کتاب ها شکل بگیره یا جنگ می خواست اداره بشه امروز تکلیف من و تو روشن بود نه داداش من اونهایی که باور دارند میشه می تونند به نتیجه برسند میگی نه، یه سر برو طبقه دوم دانشکده مهندسی دفتر ریاست پیش آقای دکتر کشاورزی تا ببینی میشه!
گفت: یه چیزی میگی، بین حرف و عمل مرد خیلی فرفه ما بگیم میشه اما!
گفتم: گل گفتی، مرد اونهایی بودند که گفتند میشه رو یه رودخونه که اون قدر عمیق بود که از توش لنج رد می شد 72 ساعته زیر بارون گوله و توپ سد زد؛ و شد اما من و تو ... راستی شنیدی چند روز پیش آقا چی گفتند؟ گفتند یادمون باشه که خدا با هیچ کس خویشاوندی نداره ...می دونی یعنی چی؟ یعنی دیر بجنبی ... حالا باز هم تو بگو نمیشه !
ویزه نامه حضور مقام معظم رهبری در دانشگاه سمنان
نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:1 عصر روز سه شنبه 87 دی 17