یکى از شبهاتى که چندین دهه است در کشور مطرح شده و حتى قبل از انقلاب از طرف برخى از روشنفکران غرب زده مطرح مى شد، این است که اساساً در این عصر، ما دیگر نیازى به شریعت نداریم. شریعت زمانى مورد نیاز بود که هنوز عقل بشر کامل نشده بود و احتیاج داشت که کسى از بیرون از جامعه ی انسانى، او را کمک کند تا روى پاى خود بایستد. پایه گذاران این شبهه، تصریح کرده اند که دین اسلام در کنار تمدن هاى شرق و غرب و ایران و مصر و نظایر آنها، به انسان کمک کرد تا به حدى برسد که بتواند روى پاى خود بایستد؛ و از قرن هفتم میلادى به بعد، بشر به تدریج روى پاى خود ایستاد و دیگر احتیاج به کمک نداشت. این ادّعایى است که در مقام اثبات باید دلیلى براى آن مطرح شود. به تدریج کسانى که بعد از آنها این شبهه را دنبال کردند، درصدد برآمدند که توجیهى براى اثبات مدعاى خود ارائه دهند. در نتیجه دو نوع دلیل براى این مطلب اقامه کردند: یک دلیل به اصطلاح عقلى و یک دلیل نقلى.
ادامه مطلب...