*علامه مصباح یزدی
مساله عصمت انبیا از مسائل مهم کلامى است که در اکثر کتب کلام آمده است. متکلمان بر عصمت انبیا دلایل عقلى و نقلى متعددى ذکر کرده اند که برخى از آنها ذکر مىشود:
? دلایل عقلى بر عصمت انبیاء
نخستین دلیل عقلى بر لزوم عصمت انبیاء(ع) از ارتکاب گناهان این است که هدف اصلى از بعثت ایشان راهنمایى بشر بسوى حقایق و وظایفى است که خداى متعال براى انسانها تعیین فرموده است و ایشان در حقیقت نمایندگان الهى در میان بشر هستند که باید دیگران را به راه راست، هدایت کنند. حال اگر چنین نمایندگان و سفیرانى پایبند به دستورات الهى نباشند و خودشان برخلاف محتواى رسالتشان عمل کنند، مردم رفتار ایشان را بیانى متناقض با گفتارشان تلقى مىکنند و دیگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پیدا نمىکنند و در نتیجه هدف از بعث ایشان بطور کامل تحقق نخواهد یافت. پس حکمت و لطف الهى اقتضا دارد که پیامبران افرادى پاک و معصوم از گناه باشند و حتى کار ناشایستهاى از روى سهو و نسیان هم از ایشان سر نزند تا مردم گمان نکنند که ادعاى سهو و نسیان را بهانهاى براى ارتکاب گناه قرار دادهاند.
دومین دلیل عقلى بر عصمت انبیاء علیهم السلام این است که ایشان علاوه بر اینکه موظفند محتواى وحى و رسالت خود را به مردم ابلاغ کنند و راه راست را به ایشان نشان دهند همچنین وظیفه دارند که به تزکیه و تربیت مردم بپردازند و افراد مستعد را تا آخرین مرحله کمال انسانى برسانند. به دیگر سخن: ایشان علاوه بر وظیفه تعلیم و راهنمایى، وظیفه تربیت و راهبرى را نیز بر عهده دارند که هم تربیتى همگانى که شامل مستعدترین و برجستهترین افراد جامعه نیز مىشود، و چنین مقامى در خور کسانى است که خودشان به عالیترین مدارج کمال انسانى رسیده باشند و داراى کاملترین ملکات نفسانى (ملکه عصمت) باشند.
افزون بر این، اساساً نقش رفتار مربى در تربیت دیگران بسى مهمتر از نقش گفتار اوست و کسى که از نظر رفتار، نقصها و کمبودهایى داشته باشد گفتارش هم تاثیر مطلوب را نمىبخشد. پس هنگامى هدف الهى از بعثت پیامبران بعنوان مربیان جامعه، بطور کامل تحقق مىیابد که ایشان از هرگونه لغزشى در گفتار و کردارشان مصون باشند.
? دلایل نقلى بر عصمت انبیاء
1ـ قرآن کریم، گروهى از انسانها را مخلص1 (= خالص شده براى خدا) نامیده است که حتى ابلیس هم طمعى در گمراه کردن ایشان نداشته و ندارد و در آنجا که سوگند یاد کرده که همه فرزندان آدم (ع) را گمراه کند مخلصین را استثنا کرده است. چنانکه در آیه 82 و 83 از سوره ص از قول وى مىفرماید:»قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الاعبادک منهم المخلصین«. و بى شک، طمع نداشتن ابلیس در گمراهى ایشان بخاطر مصونیتى است که از گمراهى و آلودگى دارند و گرنه دشمنى وى شامل ایشان هم مىشود و در صورتىکه امکان مىداشت هرگز دست از گمراه کردن ایشان بر نمىداشت. بنابراین عنوان»مخلص« مساوى با»معصوم« خواهد بود. و هر چند دلیلى بر اختصاص این صفت به انبیا (ع) نداریم، ولى بدون تردید شامل ایشان مىشود. چنانکه قرآن کریم تعدادى از انبیا را از مخلصین شمرده و از جمله در آیه 45 و 46 از سوره ص مىفرماید:و اطاعت مطلق از ایشان در صورتى صحیح است که در راستاى اطاعت خدا باشد و پیروى از آنان منافاتى با اطاعت از خدا متعال نداشته باشد و گرنه امر به اطاعت مطلق از خداى متعال و اطاعت مطلق از کسانى که در معرض خطا و انحراف باشند موجب تناقض خواهد بود.»و اذکر عبدنا ابراهیم و اسحق و یعقوب اولى الایدى و الابصار. انا اخلصناهم بخالصه ذکرى الدار« و در آیه 51 از سوره مریم مىفرماید:»و اذکر فى الکتاب موسى انه کان مخلصاً و کان رسولا ً نبیاً« و نیز علت مصونیت حضرت یوسف (ع) را که در سختترین شرایط لغزش قرار گرفته بود مخلص بودن وى دانسته و در آیه 24 از سوره یوسف مىفرماید:»کذلک لنصرف عنه السو و الفحشا انه من عبادنا المخلصین«.
2ـ قرآن کریم، اطاعت پیامبران را بطور مطلق لازم دانسته و از جمله در آیه 63 از سوره نسا مىفرماید:»و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله« و اطاعت مطلق از ایشان در صورتى صحیح است که در راستاى اطاعت خدا باشد و پیروى از آنان منافاتى با اطاعت از خدا متعال نداشته باشد و گرنه امر به اطاعت مطلق از خداى متعال و اطاعت مطلق از کسانى که در معرض خطا و انحراف باشند موجب تناقض خواهد بود.
3ـ قرآن کریم، مناصب الهى را اختصاص به کسانى داده است که آلوده به»ظلم« نباشند و در پاسخ حضرت ابراهیم (ع) که منصب امامت را براى فرزندانش درخواست کرده بود مىفرماید:»لا ینال عهدى الظالمین«2 و مىدانیم که هر گناهى دست کم، ظلم به نفس مىباشد و هر گنهکارى در عرف قرآن کریم»ظالم« نامیده مىشود پس پیامبران یعنى صاحبان منصب الهى نبوت و رسالت هم منزه از هرگونه ظلم و گناهى خواهند بود.
از آیات دیگر و نیز از روایات فراوانى مىتوان عصمت انبیا (ع) را استفاده کرد.
?
پینوشت:
1. باید توجه داشت که مخلص (به فتح لام) غیر از مخلص (به کسر لام) است و اولى، دلالت دارد بر اینکه خدا شخص را خالص کرده است و معناى دومى این است که شخص اعمالش را با اخلاص انجام مىدهد.
2. سوره بقره، آیه 124.
منبع:
آموزش عقاید، ج 2، ص 42 ـ 36/ محمد تقى مصباح یزدى
مساله عصمت انبیا از مسائل مهم کلامى است که در اکثر کتب کلام آمده است. متکلمان بر عصمت انبیا دلایل عقلى و نقلى متعددى ذکر کرده اند که برخى از آنها ذکر مىشود:
? دلایل عقلى بر عصمت انبیاء
نخستین دلیل عقلى بر لزوم عصمت انبیاء(ع) از ارتکاب گناهان این است که هدف اصلى از بعثت ایشان راهنمایى بشر بسوى حقایق و وظایفى است که خداى متعال براى انسانها تعیین فرموده است و ایشان در حقیقت نمایندگان الهى در میان بشر هستند که باید دیگران را به راه راست، هدایت کنند. حال اگر چنین نمایندگان و سفیرانى پایبند به دستورات الهى نباشند و خودشان برخلاف محتواى رسالتشان عمل کنند، مردم رفتار ایشان را بیانى متناقض با گفتارشان تلقى مىکنند و دیگر به گفتارشان هم اعتماد لازم را پیدا نمىکنند و در نتیجه هدف از بعث ایشان بطور کامل تحقق نخواهد یافت. پس حکمت و لطف الهى اقتضا دارد که پیامبران افرادى پاک و معصوم از گناه باشند و حتى کار ناشایستهاى از روى سهو و نسیان هم از ایشان سر نزند تا مردم گمان نکنند که ادعاى سهو و نسیان را بهانهاى براى ارتکاب گناه قرار دادهاند.
دومین دلیل عقلى بر عصمت انبیاء علیهم السلام این است که ایشان علاوه بر اینکه موظفند محتواى وحى و رسالت خود را به مردم ابلاغ کنند و راه راست را به ایشان نشان دهند همچنین وظیفه دارند که به تزکیه و تربیت مردم بپردازند و افراد مستعد را تا آخرین مرحله کمال انسانى برسانند. به دیگر سخن: ایشان علاوه بر وظیفه تعلیم و راهنمایى، وظیفه تربیت و راهبرى را نیز بر عهده دارند که هم تربیتى همگانى که شامل مستعدترین و برجستهترین افراد جامعه نیز مىشود، و چنین مقامى در خور کسانى است که خودشان به عالیترین مدارج کمال انسانى رسیده باشند و داراى کاملترین ملکات نفسانى (ملکه عصمت) باشند.
افزون بر این، اساساً نقش رفتار مربى در تربیت دیگران بسى مهمتر از نقش گفتار اوست و کسى که از نظر رفتار، نقصها و کمبودهایى داشته باشد گفتارش هم تاثیر مطلوب را نمىبخشد. پس هنگامى هدف الهى از بعثت پیامبران بعنوان مربیان جامعه، بطور کامل تحقق مىیابد که ایشان از هرگونه لغزشى در گفتار و کردارشان مصون باشند.
? دلایل نقلى بر عصمت انبیاء
1ـ قرآن کریم، گروهى از انسانها را مخلص1 (= خالص شده براى خدا) نامیده است که حتى ابلیس هم طمعى در گمراه کردن ایشان نداشته و ندارد و در آنجا که سوگند یاد کرده که همه فرزندان آدم (ع) را گمراه کند مخلصین را استثنا کرده است. چنانکه در آیه 82 و 83 از سوره ص از قول وى مىفرماید:»قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الاعبادک منهم المخلصین«. و بى شک، طمع نداشتن ابلیس در گمراهى ایشان بخاطر مصونیتى است که از گمراهى و آلودگى دارند و گرنه دشمنى وى شامل ایشان هم مىشود و در صورتىکه امکان مىداشت هرگز دست از گمراه کردن ایشان بر نمىداشت. بنابراین عنوان»مخلص« مساوى با»معصوم« خواهد بود. و هر چند دلیلى بر اختصاص این صفت به انبیا (ع) نداریم، ولى بدون تردید شامل ایشان مىشود. چنانکه قرآن کریم تعدادى از انبیا را از مخلصین شمرده و از جمله در آیه 45 و 46 از سوره ص مىفرماید:و اطاعت مطلق از ایشان در صورتى صحیح است که در راستاى اطاعت خدا باشد و پیروى از آنان منافاتى با اطاعت از خدا متعال نداشته باشد و گرنه امر به اطاعت مطلق از خداى متعال و اطاعت مطلق از کسانى که در معرض خطا و انحراف باشند موجب تناقض خواهد بود.»و اذکر عبدنا ابراهیم و اسحق و یعقوب اولى الایدى و الابصار. انا اخلصناهم بخالصه ذکرى الدار« و در آیه 51 از سوره مریم مىفرماید:»و اذکر فى الکتاب موسى انه کان مخلصاً و کان رسولا ً نبیاً« و نیز علت مصونیت حضرت یوسف (ع) را که در سختترین شرایط لغزش قرار گرفته بود مخلص بودن وى دانسته و در آیه 24 از سوره یوسف مىفرماید:»کذلک لنصرف عنه السو و الفحشا انه من عبادنا المخلصین«.
2ـ قرآن کریم، اطاعت پیامبران را بطور مطلق لازم دانسته و از جمله در آیه 63 از سوره نسا مىفرماید:»و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله« و اطاعت مطلق از ایشان در صورتى صحیح است که در راستاى اطاعت خدا باشد و پیروى از آنان منافاتى با اطاعت از خدا متعال نداشته باشد و گرنه امر به اطاعت مطلق از خداى متعال و اطاعت مطلق از کسانى که در معرض خطا و انحراف باشند موجب تناقض خواهد بود.
3ـ قرآن کریم، مناصب الهى را اختصاص به کسانى داده است که آلوده به»ظلم« نباشند و در پاسخ حضرت ابراهیم (ع) که منصب امامت را براى فرزندانش درخواست کرده بود مىفرماید:»لا ینال عهدى الظالمین«2 و مىدانیم که هر گناهى دست کم، ظلم به نفس مىباشد و هر گنهکارى در عرف قرآن کریم»ظالم« نامیده مىشود پس پیامبران یعنى صاحبان منصب الهى نبوت و رسالت هم منزه از هرگونه ظلم و گناهى خواهند بود.
از آیات دیگر و نیز از روایات فراوانى مىتوان عصمت انبیا (ع) را استفاده کرد.
?
پینوشت:
1. باید توجه داشت که مخلص (به فتح لام) غیر از مخلص (به کسر لام) است و اولى، دلالت دارد بر اینکه خدا شخص را خالص کرده است و معناى دومى این است که شخص اعمالش را با اخلاص انجام مىدهد.
2. سوره بقره، آیه 124.
منبع:
آموزش عقاید، ج 2، ص 42 ـ 36/ محمد تقى مصباح یزدى
نویسنده :« سردبیر » ساعت 3:0 عصر روز پنج شنبه 88 فروردین 20