سفارش تبلیغ
صبا ویژن


سردبیر - .: ماهنامه دانشجویی حضور :.


زیر بغل آقا را گرفتند و از دست چپ رفت روی چهارپایه، رو به بانک شاهنشاهی و پشت به نظمیه، قریب ده دقیقه ای برای مردم صحبت کرد: "خدایا تو خودت شاهد باش که من آنچه را که باید بگویم، به این مردم گفتم. خدایا تو خودت شاهد باش که من برای این مردم به قرآن تو قسم یاد کردم، گفتند قوطی سیگارش بود.

ادامه مطلب...


نویسنده :« سردبیر » ساعت 6:41 عصر روز سه شنبه 87 مرداد 15


«سلام» نام خداست و سلام علیکم یعنی خدا باشماست

سلام علیکم؛

متن زیر برگرفته­ای از گفتارهای شهید آوینی)کتاب نسیم حیات) تقدیم به همه مجاهدان راه حق...

یکی بود یکی نبود،

غیر از خدا هیچ کی نبود.

زیر گنبد کبود یه جایی بود،

دورِ دور

سر راه کاروان­های غریب

دورتر از دریای شور

دورِ دور.

زیر گنبد کبود آسمون

رو زمین

اونجا که آدم خلیفه خداس یه جایی بود، راس راسکی،

نه مثِ کشور شاه پریون

زیر دریای قشنگ آسمون

یه کویر خشکی بود

مثل تنور

گرمِ گرم.

مردمش،

با دلی مثل بلور

نرمِ نرم.

نرمِ نرم، با فطرتی سالم و خوب.

اما حیف؛

زیر ظلم

زیر زور.

کَم کَمک شیطون کور

داشت از اونها همه چیزو می گرفت؛

روزه و نمازشون، دعا و نیازشون.

آب نبود تشنه بودن، نون نبود گشنه بودن

منتظر بودن که یک کسی بیاد

براشون نور بیاره

خبر از اون جاهای دور بیاره...

یکی بود یکی نبود،

زیر گنبد کبود، یه مردی بود

پیرِ پیر؛

نه! زیاد پیر نبود،

اما چهره­ش مث پیرا می­نمود

همه چیزی که داشت، سه تا بود؛

یه دل پاک وسفید،

یه تن سیاه و یه قصه تلخ.

پیرمرد قصه می­گفت:

تو افقِ سراب دور،

آسمون یه دریای پر آبِ دور،

اگه بارون نباره،

من چی بگم؟

خدا اون روز رو نیاره.

یکی بود یکی نبود،

زیر گنبد کبود یه جایی بود،

دورِ دور.

غیر از اون کس که حساب همه رو همیشه داشت،

هیچ کسی

خبر از اونجا نداشت.

دورِ دور

نه کسی اونجا می رفت،

نه از اونجا کسی اینجا می اومد

غیر باد،

و جوونای جهاد....

 



نویسنده :« سردبیر » ساعت 8:17 عصر روز چهارشنبه 87 مرداد 9


*سید حسن حسینی

تو آن عاشق ترین مردی که در تاریخ می گویند

تو آن انسان نایابی که با فانوس می جویند

تمام باغ ها در فصل لب های تو می خندن

تمام ابرها در شط چشمان تو می مویند

قناری های عاشق از گلوگاه تو می خوانند

و قمری های سالک کوبه کو راه تو می پویند 

 تو آن رود زلالی صاف و روشن از ازل جاری

که پاکی ها ی عالم دست و رو را در تو می شویند

به شوق سجده ات هفت آسمان خم می شود برخاک

به نام نامیت خورشیدها از خاک می رویند

تو تمثال تمام غنچه های بی ریا هستی

که تصویر تو را عشاق در آیینه می بویند  

 تمام موج ها در حلقه یاد تو می چرخند

 تمام بادها نام تو را سرگرم هوهویند

 

 



نویسنده :« سردبیر » ساعت 8:0 صبح روز چهارشنبه 87 تیر 26


مسجد
گوهرشاد در سال 821هجری قمری در ضلع جنوبی حرم مطهر علی بن موسی الرضا(ع) در مشهد
به همت گوهرشاد آغا همسر شاهرخ میرزا پسر امیر تیمور گورکانی توسط معمار معروف آن
زمان ، قوام الدین شیرازی بنا گردید.

ریشه
های اصلی قیام مسجد گوهرشاد را باید در سیاست های مذهبی ، فرهنگی و اجتماعی عصر
رضاشاه جستجو کرد. رضاشاه در سال های آغازین ورود به صحنه سیاست ایران ، سیاست
مذهبی خود را چنان تنظیم کرد که به نظر می رسید فردی دیندار و مقید به عمل به
شعائر و احکام اسلامی و حفظ آنها می باشد. زمانی که وی پله های ترقی را می پیمود
خود را مسلمانی متعصب معرفی کرد؛ زیرا به ریشه دار بودن مذهب در میان مردم ایران
به خوبی آگاه بود و از پیامدهای منفی مقاومت و تعارض با روحانیون و نیروهای مذهبی
نیز اطلاع داشت.

سیاست
فوق که باید آن را نهایت فریب کاری صبورانه نامید تا سال 1305ش و در برخی موارد تا
سال 1306ش ادامه یافت.

ادامه مطلب...


نویسنده :« سردبیر » ساعت 8:0 صبح روز جمعه 87 تیر 21


در دوازدهم تیرماه 1367 شمسی برابر با سوم ژوئیه 1988 میلادی، هواپیمای مسافری ایرباس ایران که از بندرعباس عازم دُبی بود، بر فراز آب های خلیج فارس و در نزدیکی جزیره "هنگام" مورد هجوم یگان های دریایی متجاوز آمریکایی مستقر در آب های خلیج فارس قرار گرفت و سقوط کرد.

این هواپیما که با موشک ناو جنگی وینسنس مورد حمله عمدی نیروهای تجاوزگر و جنایت پیشه شیطان بزرگ قرار گرفت حامل 298 مسافر و خدمه بود که تمامی آنها اعم از مرد و زن و کودک و نوجوان و کهنسال با وقوع این جنایت فجیع به شهادت رسیدند.

در میان سرنشینان هواپیما، 66 کودک زیر 13 سال، 53 زن و 46 تن تبعه کشورهای خارجی نیز بودند که کشته شدند. ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران از سوی جنایتکاران آمریکایی، در حقیقت یکی دیگر از مراحل رویارویی استکبار جهانی با جمهوری اسلامی ایران برای تقویت متجاوزان عراقی در جبهه های جنگ بود.

پس از سقوط این هواپیما، مقامات آمریکایی برای توجیه این جنایت نابخشودنی، دلایل ضد و نقیضی عنوان کردند و کوشیدند این اقدام خصمانه را یک اشتباه قلمداد کنند. اما با توجه به مجهز بودن کشتی جنگی وینسنس به پیشرفته ترین سیستم های راداری و رایانه ای و همچنین مشخص بودن نوع هواپیمای در حال پرواز، مسلم شد که احتمال اشتباه وجود نداشته و این اقدام، کاملاً خصمانه بوده است.

با این حال مقام های آمریکایی پس از چندی، در توهینی آشکار به ملت ایران، مدال شجاعت بر گردن ناخدای این ناو انداختند و بدین سان حمایت رسمی خود را از این جنایت اعلام نمودند. به هر تقدیر، این جنایت نیز در کنار جنایات بی شمار دولت آمریکا، در پرونده سیاه استکبار جهانی ثبت شد و لکه ننگ دیگری بر تارک آن جنایت پیشگان نقش بست.

ادامه مطلب...


نویسنده :« سردبیر » ساعت 8:0 صبح روز چهارشنبه 87 تیر 12


*مصطفی غفاری

چهار پنج روز از عزل بنی‌صدر می‌گذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیت‌الله خامنه‌ای که از جبهه‌ها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامه‌ی شنبه‌ها، عازم یکی از مساجد جنوب‌شهر برای سخنرانی بودند.

خودرو حامل آیت‌الله خامنه‌ای که از جماران حرکت می‌‌کرد، آن روز مهمان ویژه‌ای داشت؛ خلبان عباس بابایی که می‌خواست درد دل‌هایش را با نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آن‌ها نیم‌ ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفت‌وگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.‌

نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همان‌طور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسش‌های نوشته‌ی مردم را به سخنران می‌دادند، اگرچه بعضی از پرسش‌ها تند و حتی گاهی بی‌ربط بود.

آقا در سخنرانی مقدمه‌ای ‌چیدند تا به این‌جا ‌رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من می‌خواهم به بخشی از آن‌ها پاسخ بدهم.»

بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با ته‌ریش مختصر که آن روزها کلیشه‌ی چهره‌ و تیپ خیلی از جوان‌ها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمه‌ی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت.

یک دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همین‌طور که صحبت می‌کردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همه‌ی جوامع بشری -نه فقط در میان عرب‌ها- مظلوم بود. نه می‌گذاشتند درس بخواند، نه می‌گذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدان‌های... انفجار!

 ادامه مطلب...


نویسنده :« سردبیر » ساعت 9:24 عصر روز چهارشنبه 87 تیر 5


«خرداد را متن مردم با انگیزه اسلامی و با
انگیزه عشق به روحانیت و با انگیزه عشق و ایمان به امام خودشان به وجود
آوردند و ستون فقرات حادثه 15 خرداد علاقه به اسلام و امام بود و مردم
بودند که این حرکت را میدان دادند و به وجود آوردند. پس آنچه در 15 خرداد
به وجود آمد، عبارت بود از پیوند مستحکم ملت و امام آن هم به برکت اسلام…»
از بیانات مقام معظم رهبری ـ در خطبه‌های نماز جمعه 18 خرداد 1363.

ادامه مطلب...

نویسنده :« سردبیر » ساعت 8:0 صبح روز چهارشنبه 87 خرداد 15


* مدیرمسئول

مدت زیادی از آغاز انتشار دورهی جدید ماهنامهی حضور نمیگذرد که نشریه توانسته است به لطف خدا به یک نشریهی جریانساز در داخل و خارج دانشگاه تبدیل شود. تلاش خالصانه و دغدغهمند بچههای »حضور« باعث شده است تا نشریه مخاطبین زیادی در جامعهی دانشگاهی کشور پیدا کند؛ که از دانشگاه سمنان تا دانشگاه سیستان و بلوچستان تا دانشگاه تهران و . . . راه زیادی نیست.
در غوغای پر هیاهویی که هنوز بسیاری از جریانهای دانشجویی اسیر تبهای سیاسی دههی پنجاه هستند، کوشیدهایم از مشکلات دیروز بگوییم و از نیازهای فردا. از آنچه که در گذشته غفلت کردهایم و چوبش را خوردهایم و از آنچه که امروز باید کسب کنیم تا توشهی راه دشواری باشد که در آینده در پیش رو داریم.
در این مدت دوستان زیادی از داخل و خارج دانشگاه، »حضور« را مورد لطف قرار دادهاند و نظرات سازندهشان قطعا مسیر آینده را هموارتر خواهد ساخت. پس از حدود 2 ترم فعالیت منظم و منسجم، امروز نشریهی حضور به تعریف جدیدی از نشریهی دانشجویی دستیافته است. این تعریف -که به زودی در یک کتاب کوچک به جامعهی دانشجویی عرضه میشود- مبتنی بر تفکیک محتوایی سرویسها با رویکرد بازگویی اندیشه و فرهنگ اسلامی به زبان امروز است. امری که غفلت از آن -به خصوص در دههی گذشته- جامعهی امروز ما را به دردهایی مبتلا کرده است که مداوای آن نیازمند مجاهدتهای طولانی و سخت میباشد. و در این راه، به شدت نیازمند همکاری و همفکری دوستان خود هستیم.
دوستان »حضور« در طلب اهداف جهانی اسلام هستند و تبلور این اهداف را در تحقق آرمانهای بلند انقلاب اسلامی یافتهاند. پس تمام وجود خویش را وقف اولاً فهم و گسترش آرمانهای نظام اسلامی و ثانیاً تلاش در تحقق این آرمانها نمودهاند. ما در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی هستیم و این شدنی است. حال اگر مقصدها یکی است، همراهی، قوت پیمودن مسیر را میافزاید.
»حضور«  برای شماست و چشمبهراه قلمهای شما.

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم
اصلا به تو افتاد مسیرم که بمیرم
یک قطرهی آبم که در اندیشهی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم... (1)
درنگی کوتاه بر تبدیل فصلها و ماهها و روزها و ساعتها و دقیقهها و ثانیهها کافیاست تا دریابیم که با چه سرعتی به سوی »مرگ« میشتابیم. و تو آیا میدانی که »مرگ« با »مرگ« تفاوت دارد؟!
بسیار شنیدهای که برای بعضیها مرگ،  نقطهی پایان است. و جز این هم نباید توقع داشت، اگر منتهای افق ادراک را همین چند سانتیمتر خاک تعریف کرده باشند. که مرگ در این صورت، مردن و مسدود شدن تمامی مجاری ادراک آدمی است.
اما برای آنان که هر ثانیهشان پرمعرفتتر از ثانیهی قبلی است، مرگ البته متفاوت است. برای اینان مرگ، انتقالی است از مختصاتی محدود به مختصاتی فراتر. چرا که در هر ثانیه، از عالم معرفتیِ محدود به عالم معرفتیِ گستردهتر منتقل میشوند. و این معرفت، نه در چارچوب ادراکات طبیعت حیوانی، که در افق ساحت توحیدی آفرینش است. برای اینان هر ثانیه مرگ است.  و عجیب هم نیست اگر اشتیاق شورآفرینی به مرگ دارند. اینان منتظر نمینشینند تا  مرگ فرارسد، بلکه مرگ را درمییابند. و این است معنای »موتوا قبل أن تموتوا (بمیرید پیش از آنکه بمیرانندتان)«...
شکل زندگی هر فرد و جامعه را اما نوع نگرش او به مرگ مشخص میکند. پس فکر به مرگ، عین زندگی است. و بیراه نیست اگر در سرآغاز نوشدن زندگی طبیعت به یاد مرگ بیفتیم و به یاد آن تجدید حیات دوباره.
»با بهاران روزی نو می‌رسد و ما همچنان چشم به راهِ روزگاری نو.
اکنون که جهان و جهانیان مرده‌اند، آیا وقت آن نرسیده است که مسیحای موعود سر رسد ”و یحی الارض بعد موتها“...«(2)

پینوشتها:
1. فاضل نظری
2. شهید سید مرتضی آوینی


نویسنده :« سردبیر » ساعت 6:13 عصر روز چهارشنبه 87 اردیبهشت 11


* وحید نکونام

سال گذشته یک روزنامه‌ی دانمارکی اقدام به چاپ کاریکاتورهایی علیه مسلمانان نمود که در آنها به طور وقیحانه‌ای به پیامبر بزرگ اسلام توهین شده و در آن دین مبین اسلام با تروریسم مساوی انگاشته شده بود. مدتی از این اقدام سخیف نگذشته بود که تعداد دیگری از نشریات دانمارکی مجموعه‌ای از 12 کاریکاتور را مجدداً چاپ کردند و در ادامه، نشریات سایر کشورهای اروپایی از جمله سوئد، نروژ، فرانسه و آلمان به چاپ این تصاویر موهن پرداختند و همین امر اعتراضات گستردة جهان اسلام را در پی داشت و مردم به طور خودجوش برخی کالاهای دانمارکی را تحریم کرده و میلیون‌ها دلار ضرر به شرکت‌های این کشور وارد ساختند. دولت‌های اروپایی برای توجیه این اقدام قبیح، به آزادی بیان متمسک شدند امّا صرف نظر از آنکه اساساً توهین به مقدسات در هیچ قاموسی آزادی بیان نیست و همه اقوام و ملل آن را تقبیح می‌کنند، با نگاهی گذرا به عملکرد این دولت‌ها به وضوح مشخص می‌شود که آنها در ادعای خویش درباره دفاع از آزادی بیان نیز صادق نیستند. آنها زمانی که یک واقعة تاریخی مثل هولوکاست توسط محققان و اندیشمندان زیر سؤال برده می‌شود بدون توجه به آزادی بیان نه تنها اخبار آن را سانسور می‌کنند بلکه حتی این افراد، به جرم سخن گفتن و نوشتن به زندان محکوم می‌شوند. زمانی که رئیس جمهور یک کشور آنها را دعوت به تحقیق و پژوهش در این زمینه می‌کند،‌گستاخانه به او می‌تازند و حتی رژیم صهیونیستی طرح ترور او را علناً مطرح می‌کند.
البته این اقدامات پی‌آمدی جز گسترش اسلام و اسلام‌خواهی ندارد به طوری که بسیاری از دولتمردان اروپایی هشدار می‌دهند که در چند دهه آینده قاره سبز به قاره مسلمانان تبدیل خواهد شد و موج اسلام خواهی سراسر اروپا را خواهد پیمود و جالب‌تر آنکه اکثر کسانی که به سمت اسلام گرایش یافته‌اند نخبگان و زنان این کشورها هستند.
ادامه مطلب...

نویسنده :« سردبیر » ساعت 6:9 عصر روز چهارشنبه 87 اردیبهشت 11


* حضرت آیت‌الله مصباح یزدی

تمام شبهاتى که تاکنون پیرامون قرآن ذکر شده است، با قبول این پیش فرض بوده است که قرآن کلام خداست و پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقشى جز ابلاغ رسالت الهى و رساندن کلام خدا به مردم نداشته است. اما بعضى شبهات دیگر هم مطرح شده است که از شبهات سابق خطرناک تر است. شاید شیاطین بعد از این که متوجه شدند با القاى آن شبهات نمى توان هر کسى را قانع کرد که دست از مضامین آیات بردارد یا بپذیرد که تاریخ مصرف احکام اسلام گذشته است، درصدد برآمدند که شبهه اساسى ترى را مطرح کنند و آن، تشکیک در انتساب قرآن به خداست. آنها شبهه را به این صورت مطرح کردند که بر چه اساسى مى توان ثابت کرد که قرآن کلام خداست؟ شاید کلام خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) باشد!! مقدمه کوتاهى بیان مى کنم تا شبهه به خوبى روشن شود:
ادامه مطلب...

نویسنده :« سردبیر » ساعت 6:6 عصر روز چهارشنبه 87 اردیبهشت 11

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >